سفارش تبلیغ
صبا ویژن

85/7/11
10:0 صبح

تأثیر جهانى شدن بر دولت- ملت

بدست سید عبدالمجید زواری در دسته

نوشته سید عبدالمجید زواری

روزنامه جوان 11/7/85

اثرات جهانى شدن بر دولت- ملت چیست؟ آیا شرایط جدید فراملى زمینه «رهایى» انسان را فراهم مى کند؟
پدیده جهانى شدن که در سال هاى اخیر به شدت گسترش یافته داراى آثار و پیامدهاى مثبت و منفى بى شمارى مى باشد که در مورد هر کدام از آن ها بحث هاى زیادى مطرح شده است. جهانى شدن از یک سو تداعى گر تصویرى از پیوندها، مراودات و ارتباطات بین دورترین مناطق جهان و با چالش کشیدن فرهنگ ها و سنت هاى قدیمى است و از سوى دیگر آینده اى را نوید مى دهد که در آن با از بین رفتن مرزهاى جغرافیایى، سیاسى و فرهنگى تا حدود زیادى از منازعات اجتماعى کاسته خواهد شد. با این وجود این نگرانى وجود دارد که با از بین رفتن مرزهاى جغرافیایى و سیاسى و قدرت گرفتن نهادهاى جهانى، قدرت و نقش دولت هاى ملى تضعیف شود و عملاً شالوده هاى سیاسى دولت- ملت ها را از هم بگسلد و آن ها را از توان مدیریت اقتصادى کشور و مهار بحران هاى اجتماعى و زیست محیطى ناشى از جهانى شدن باز دارد.

آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری                  در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید                   

 جهانى شدن و دولت- ملت
جهانى شدن در شکل امروزى آن پس از فروپاشى کمونیسم و نظام دو قطبى عینیت بیشترى یافت.
اگر چه در نظام دو قطبى عملاً کشورهاى جهان به یکى از دو قطب شرق و غرب تعلق داشتند و به نوعى امنیت، اقتصاد، فرهنگ، دیدگاه ها و مواضع آن ها نسبت به مسایل جهانى تا حدود زیادى به یکى از دو ابرقدرت موجود وابسته بود، اما با این وجود عملاً در هر کشور، قدرت در دست دولت هاى ملى بود و فقط این دولت بود که بر شهروندان خود نفوذ داشت.
ولى با فروپاشى نظام دو قطبى و مطرح شدن نظم نوین جهانى و جهان تک قطبى از سوى امریکا و پس از آن پدیده جهانى شدن، تغییرات زیادى در ساختار مفاهیم به وجود آمد و مردم و حکومت ها با مسایل جدیدى مواجه شدند.
در این میان گسترش ارتباطات تاثیر بسزایى در این امر داشت و جهانى شدن ارتباطات از طریق اینترنت و شبکه هاى ماهواره اى جهانیان را با مسایل جدیدى مواجه ساخت. از جمله این مسایل پدیده امنیت بود که به کلى دگرگون شد. در گذشته مفهوم امنیت بیشتر بر کنترل مرزهاى جغرافیایى تاکید داشت و این گونه القا مى شد که تنها راه ارتباط شهروندان با جهان خارج از طریق مرزها مى باشد.
رسانه ها نیز محدود و اغلب دولتى بودند که خواسته هاى حکومت ها را به شهروندان منتقل مى کردند، اما در دوران جدید، شبکه اینترنت این امکان را به کاربران خود مى داد که به راحتى و بدون هیچ محدودیتى از هر نقطه جهان با هر شخص حقیقى و حقوقى در نقاط مختلف جهان با هر گرایش فکرى و مذهبى ارتباط برقرار کنند و با یکدیگر به تبادل اطلاعات بپردازند.

آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری                  در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
براى درک تغییراتى که توسط اینترنت به وجود آمده است کافى است تصور کنیم که چگونه به راحتى شهروندان عادى روسیه و امریکا به عنوان نماد نظام دو قطبى با یکدیگر به تبادل اطلاعات مى پردازند، در صورتى که در شرایط قبل به هیچ وجه امکان برقرارى کوچک ترین ارتباطى وجود نداشت.
رسانه ها و شبکه هاى ماهواره اى نیز در حال حاضر برنامه هاى گوناگون را بدون نظارت دولتى خاص براى هر نوع سلیقه اى در جهان پخش مى کنند و تا آنجا پیش مى روند که گاهى با برنامه هاى خود امنیت کشورهاى خاصى را به مخاطره مى اندازند.
با در نظر گرفتن این شرایط چنین احساس مى شود که در فضاى جهانى شدن انسان ها از آزادى بیشترى برخوردار هستند و در مجموع راه براى ایجاد حکومت هاى دموکرات هموارتر شده است، در صورتى که در این فضاى جدید تهدیدات جدیدى نیز گریبان گیر جامعه جهانى شده است که براى مثال جهانى شدن تهدیدات تروریستى، بحران مهاجرت، بحران هاى زیست محیطى و... از جمله این موارد مى باشد.
در چنین شرایطى با این که در ظاهر انسان ها در جوامع از آزادى بیشترى برخوردار هستند ولى تهدیدات جدید فضا را به گونه اى شکل مى دهد که حتى در آزادترین جوامع دنیا نیز محدودیت هاى جدیدى اعمال مى شود و عملاً به کمک تکنولوژى پیشرفته، خصوصى ترین حریم افراد نیز دیگر امن نباشد و تحت کنترل نامحسوس قرار بگیرد.
در مجموع صاحب نظران معتقدند هر چند در فضاى جهانى شدن از قدرت حکومت ها تا حدود زیادى کاسته مى شود و در ظاهر آزادى عمل بیشترى براى شهروندان به وجود مى آید ولى با افزایش NGOها و سازمان هاى بین المللى، عملا روابط بین دولت - ملتها دگرگون مى شود و شکل جدیدى از رابطه و تعریف نو از شهروند و حقوق شهروندى پدید مى آید که مفاهیم گذشته را به کلى دگرگون خواهد ساخت.
هابرماس و دولت - ملت در عصر جهانى شدن

آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری                  در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
هابرماس در کتاب «جهانى شدن و آینده دمکراسى» از چند دیدگاه تاثیرات جهانى شدن را بر دولت - ملت توضیح داده است.
از دیدگاه اقتصادى هابرماس معتقد است «حکومت هاى ملى وارد یک بازى بده و بستان شده اند که اهداف اقتصادى را تنها به قیمت فدا کردن اهداف اجتماعى و سیاسى حاصل مى کنند. در شرایط اقتصادى دولت هاى ملى تنها با کاستن از اختیارات حکومت قادرند که قابلیت رقابت «موقعیتى» خود را در عرصه بین المللى افزایش دهند که این امر نهایتا به همبستگى و ثبات اجتماعى در معناى واقعى آن لطمه مى زنند.
هابرماس در کتاب بحران مشروعیت هم با بررسى رابطه بین دولت - سرمایه دارى و مردم به این نتیجه مى رسد هر گونه خدشه در روابط هر کدام از این سه مورد مشکل ساز خواهد شد و در نهایت به بروز بحران مشروعیت منجر خواهد شد.
هابرماس درباره چگونگى لطمه خوردن روابط دولت - ملت در فضاى جهانى شدن معتقد است «براى دولت - ملت هر روز اختیار انتخاب کمترى باقى مى ماند. دو دسته از این انتخاب به کلى منفى شده است: حمایت گرایى و برگشت به سیاست اقتصادى معطوف به تقاضا، تا آنجا که بتوان حرکت سرمایه را اصولا کنترل کرده و در شرایط اقتصاد جهانى هزینه هاى ناشى از حمایت گرایى و تبیین اقتصاد داخلى آن قدر سنگین مى شود که تحمل آن چندان نمى پاید. در شرایط جارى دیگر شکست برنامه هاى دولت در زمینه اشتغال تنها به دلیل محدودیت هاى بودجه کشورى نیست، پیشبرد چنین برنامه هایى در چارچوب دولت - ملت اصولا کارآمد نیست.»
هابرماس در ادامه کتاب با بررسى کارویژه هاى دولت رفاهى، بیان مى کند که براى حفظ دولت رفاه در سطح قبل از جهانى شدن باید این کار ویژه ها از دولت - ملت به یک واحد سیاسى بزرگتر که با اقتصاد فراملى همخوانى داشته باشد منتقل شود و به همین دلیل است که اکنون تمرکز توجه به تشکیل نهادهاى فراملى است و ایجاد اتحادهاى قاره اى مثل (NAFTA) و آپک (APEC) و یا اتحادیه اروپا ضمن ایجاد همکارى و وابستگى و منافع متقابل و مشترک به کاهش ریسک نیز کمک مى کند.

آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری                  در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
با این حال ابعاد جهانى شدن فقط اقتصادى نیست و تاثیرات آن در حوزه جامعه مدنى و حوزه عمومى سیاسى نیز روز به روز گسترده مى شود.
ما روندهاى منتهى به منظومه فراملى را فقط وقتى مى توانیم به مثابه سیاهه اى از چالش هاى سیاسى در نظر گیریم که به آنها از منظر آشناى دولت - ملت نگاه کنیم. اما هر چه بیشتر از این وضعیت آگاه مى شویم بیشتر اعتماد به نفس دموکراتیک خود را از دست مى دهیم، در حالى که براى پیدا کردن راه حل به این اعتماد به نفس نیاز داریم. «اگر حاکمیت دولت را دیگر نه امرى تقسیم ناپذیر بلکه حوزه اشتراک سازمان هاى بین المللى ببینیم و اگر مرزهاى زمینى به همین ترتیب بیش از پیش رخنه پذیر شود آنگاه باید قبول کرد که نباید اصول آزادى دموکراتیک - حکومت بر خود، مردم، رضایت در امر حکومت، نمایندگى و حاکمیت مردمى همه به طور مشخص مساله دار مى شوند.»
براى مثال وقتى راکتور اتمى کشورى نزدیک مرز مشترک با کشورهاى دیگر ساخته مى شود و با معیارهاى ایمنى آن کشورها هم هماهنگ نیست این امر ملموس تر خواهد شد. با توجه به این نکات مى توان نتیجه گرفت در دنیایى که به نحو فزاینده اى از لحاظ اقتصادى، فرهنگى و زیست محیطى در هم گره خورده است کمتر امکان دارد که تصمیم هاى مشروع یک کشور در محیط اجتماعى و سرزمینى آن کشور گرفته شود.
مثال دیگر کشورهاى عضو اتحادیه اروپا هستند که هر کدام از این دولت - ملت ها به تنهایى قادر به اتخاذ سیاست خارجى جداگانه اى نیستند و باید همه تحت چارچوب سیاست خارجى واحد اتحادیه اروپا اقدام کنند و یا برنامه هاى اجتماعى و رفاهى و اقتصادى خود را مطابق با اهداف تعیین شده از سوى اتحادیه اتخاذ کنند.

بحران غزه بیم ها و امیدها

همایش نسیم مطهر

گزارش تصویری از مراسم جشن روز استقلال اسراییل در تهران
قدرت نرم (1)/
فدرت نرم (2)/                                            برای حمایت از این بلاگ کلیک کنید
بمب دیپلماتیک در زمین بوش
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری                  در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید